بانوی بی نشان

بانوی بی نشان

حضرت زهرا(س): هر که بر پدرم ـ رسول خدا ـ و بر من به مدّت سه روز سلام کند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند.
بانوی بی نشان

بانوی بی نشان

حضرت زهرا(س): هر که بر پدرم ـ رسول خدا ـ و بر من به مدّت سه روز سلام کند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند.

امام سجاد(ع)و پیام کربلا

قیام حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) دارای ابعاد گوناگونی بود که می توان به خوبی از رفتار و گفتار امام (علیه السّلام) از ابتدای حرکتشان از مدینه تا آخرین لحظات عمر شریفشان به آن پی برد. امور متعددی نیز به عنوان عوامل قیام امام حسین (علیه السلام) محسوب می شوند که به برخی از آن ها به اختصار اشاره می شود:

الف) خودداری از بیعت با یزید:
 
همان یزیدی که جام شراب را بر حوران بهشتی ترجیح می داد و سرانجام بر اثر افراط در شرابخوری از دنیا رفت.
یزیدی که پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام) آرزو کرد: «ای کاش بزرگان ما که در جنگ بدر کشته شدند امروز زنده می شوند و می گفتند: ای یزید آفرین بر تو باد» (1)
یزیدی که به تأسی از پدرش درصدد مسخ تدریجی اسلام بود.
 
ب) دعوت اهل کوفه:
 
اهل کوفه از امام دعوت کردند تا برای به دست گرفتن رهبری مردم عراق و تشکیل حکومت اسلامی به کوفه بروند. (2)
 
ج) اصلاح امت:
امر به معروف و نهی از منکراتی مانند محو سنت ها و رواج بدعت ها عامل دیگری برای قیام امام بود. به تعبیر دیگر عامل سوم، اصلاح امت اسلامی بود. (3)
یزید که پس از شهادت امام پایه های حکومتش را متزلزل دید، تنها راه فرار خود از سرزنش مردم را عوام فریبی و تبلیغات مسموم دانست ، درصدد ترور شخصیتی امام (ع) و اهل بیت او برآمد و به عنوان اولین مبارزه ، امام (ع) و اهل بیت در شام را «خارجی» نامید و آن ها را به عنوان شورشیان بر خلیفه مسلمین «که مجازاتشان تبعید و اعدام است» معرفی کرد.
او با برپایی مراسم جشن و شادی ، جنایت خود را یک پیروزی قلمداد کرد و سعی کرد از شناخته شدن اصل و نسب اسرا و اهل بیت امام (ع) در بین مردم جلوگیری کند.
متأسفانه مردم شام ، اسلامشان را فقط از طریق معاویه و یزید فرا گرفته بودند، بنابراین هر گونه بدعت را چشم و گوش بسته، پذیرفته و آن ها را احکام الهی می پنداشتند.
این تقلید کورکورانه تا حدی بود که حتی معاویه، نماز جمعه را در روز شنبه اقامه کرد و هیچ کس اعتراض نکرد. (4)
دستگاه تبلیغاتی یزید در شام ابتدا توانست حقیقت را پنهان کند؛ لذا اهل شام با پایکوبی و هلهله به استقبال کاروان اسرا و سرهای بر روی نیزه آمدند و آن را پیروزی سپاه اسلام دانستند. (5)
اگر نقشه یزید در تحریف وقایع عاشورا و تحریف تاریخ عملی می شد، امروز عاشورا الگوی ظلم ستیزی نبود.
با در نظر گرفتن شرایط آن زمان است که وجود کسی به عنوان پیام رساندن عاشورا یک ضرورت تلقی شده و رهبری این مسئولیت را کسی به عهده نگرفت، مگر حضرت سید السجادین (ع) و زینب (س). بدین ترتیب پس از حماسه کربلا مرحله ای دیگر از این انقلاب آغاز شد.
امام سجاد (ع) که در آن زمان 23 سال بیشتر نداشت، مهم ترین وظیفه خود را زنده نگه داشتن خون شهدای کربلا قرار داد. در واقع این مرحله ، ضامن به ثمر رسیدن خون سید الشهداء(ع) بود.
از همان روز عاشورا تا آخرین لحظات عمر شریفشان مظلومیت اهل بیت (ع) را یادآور شدند و این غم و اندوه درونی خود را در مناسبت های مختلف آشکار ساختند.
امام (ع) در خطبه هایی که در مسیر کربلا تا شام و از شام تا مدینه ایراد کردند تلاش های یزید را نقش بر آب نمودند که به بخش هائی از سخنان حضرت اشاره می شود:
 
الف) سخنان امام (ع) در کوفه:
 
با توجه به اینکه کوفیان حسب و نسب امام حسین (ع) را می دانستند و فقط حب دنیا، غفلت و مال حرام سبب جرأت آن ها بر قتل امام حسین (ع) شده بود، امام (ع) با خطابه هایی آتشین وجدان به خواب رفته  آن ها را نسبت به شدت جنایتی که مرتکب شدند بیدار نمود و اوج فاجعه کشتن امام (ع) و اهل بیتش و بیعت شکنی اهل کوفه را گوشزد کردند.
 
ب) خطبه امام در شام
 
امام سجاد (ع) در شام و پیش از این ،به شکل دیگر این پیام را ابلاغ کردند و بیشترین همت شان در این شهر، معرفی شخصیت و جایگاه خود نسبت به پیغمبر اکرم (ص) بود و در ادامه با رسوا کردن یزید و حکومت ظالمانه او و اشاره به جنایات او خصوصاً در کربلا مظلومیت امام حسین (ع) و اهل بیتش را یادآور شدند. (6)
افشاگری امام (ع) محدود به مجامع عمومی نمی شد، بلکه در برخوردهای شخصی و چهره به چهره هم این وظیفه را به خوبی به انجام رساندند.
- زمانی که کاروان اسرا به شهر شام رسید پیرمردی به امام سجاد (ع) نزدیک شد و گفت: سپاس خداوندی را که شما را ملاک کرد و امیر را بر شما مسلط کرد....، امام (ع) فرمودند: ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده ای؟ پیرمرد گفت: آری. امام (ع) فرمود: آیا این آیه را خوانده ای؟
«بگو هیچ مزدی از شما نمی خواهم، مگر دوستی نزدیکانم» (7)
و آیا کلام خداوند متعال را خوانده ای: «و حق کسانی که با تو قرابت دارند ادا کنی؟» (8)  
و این کلام خداوند که: «و بدانید هر آنچه که به غنیمت می برید خمس آن، مال رسول خدا و کسانی است که با پیغمبر قرابت دارند» (9)
پیرمرد گفت: «آری خوانده ام» امام فرمودند: «به خدا قسم مراد از نزدیکان پیغمبر در این آیات،ما هستیم» سپس فرمودند: آیا کلام خداوند را خوانده ای که: «همانا خداوند می خواهد که هر گونه پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک گرداند» (10)
گفت: «آری»
آنگاه امام (ع) فرمودند: «ماییم اهل بیتی که خداوند آن ها را مطهر گردانید»
پیرمرد گفت: قسمتان می دهم، شما همان افراد هستید.
امام فرمودند: «بدون شک ما آن ها هستیم؛ پیرمرد بر آنچه بر سر اهل بیت گذشته بود، تأسف خورد و از آنچه بنی امیه و انجام داده بود، بیزاری جست» (11)
تلاش های امام سجاد (ع) در شام به نتیجه رسید. یعنی اهل شام متوجه جنایات یزید و عظمت جایگاه اهل بیت شده بودند. سخنرانی ها و روشنگری های امام سجاد (ع) سبب شد، یزید گناه این اقدام را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعنت کند و در آخر هم امام سجاد (ع) را با احترام به مدینه منوره بفرستد. (12)
 
ج) اقدامات امام (ع) در مدینه:
 
در مدینه منوره نیز امام سجاد (ع) به بیان مظلومیت خود و افشای فساد حکومت یزید پرداخت و حتی قبل از ورود به مدینه به یکی از شعرا دستور دادند تا بر مصیبت سید الشهداء شعر بخواند و وقتی مردم جمع شدند، حضرت، خطبه ای ایراد فرمود که در آن ،پیام عاشورا را ابلاغ نمود.
امام سجاد (ع) مهم ترین سند و مدرک نامشروع بودن حکومت یزید یعنی شهادت پاره تن پیغمبر اکرم (ص) و اهل بیت او را ارائه کرد، که به هیچ وجه قابل انکار یا توجیه نبود.
امام از غم و اندوه حادثه جانسوز کربلا سینه اش تنگ شده بود و بنابر نقلی به مدت 20 سال گریه خود را در مناسبت های مختلف آشکار می ساخت، (13) ، تا یاد و هدف امام حسین (ع) و ظلم و بی عدالتی حکومت بنی امیه فراموش نشود و در جواب کسی که از ایشان درخواست نمود که گریه نکند، فرمودند:«یعقوب پیغمبر 12 پسر داشت، یکی را خداوند از او جدا کرد، چشمانش از شدت گریه بر او سفید و پشتش از غم و غصه خم شد در حالی که می دانست پسرش زنده است.ولی من در اطرافم پدر ،برادر ، عمو و 17 نفر از اهل بیتم را کشته دیدم. پس چگونه خون و اندوهم تمامی یابد» (14)
زندگی امام سجاد (ع) سراسر الگوی ما شیعیان و محبین اهل بیت (علیهم السلام) است، اما درسی که ما از تاریخ زندگی این امام بزرگوار می گیریم، لزوم و اهمیت زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا ست .
 
منابع:
 
1-  شیخ عباس قمی، فی المنتهی فی وقایع ایام الخلفاء، ص 44
2-  شیخ مفید، الارشاد، ص 203
3-  محمد باقرمجلسی، بحارالانوار، ج44، ص 329
4-  مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص 31
5-  مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 201
6-  منظور امام علی بن ابیطالب است
7-  سوره شوری، آیه22
8-  سوره اسراء، آیه 26
9-  سوره انفال، آیه41
10- سوره احزاب، آیه33
11- ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج7، ص 159
12- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج4، ص 87
13- ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، تصحیح و تعلیق، سید هاشم رسولی محلاتی، ج4، ص161
14- محمد باقر مجلسی،بحارالانوار، ج46، ص 108