امشب است آن شب که شادى بر در دربار عشق
حلقه مى کوبد که عقل آمد پى دیدار عشق
ساقیا لبریز کن امشب ز مى پیمانه را
تا به مستى پرده بردارم من از اسرار عشق
سینه زنها سینه چاکان سینه سرخان را بگو
دست افشانى کنید آمد سپهسالار عشق
تا که سازد پرچم خودکامگى را سرنگون
زد قدم در ملک عالم میرو پرچمدار عشق
منم محتاج باران عطایت
سر و جانم فدای چشم هایت
علمدار سپاه کربلایی
گل ام البنین جانم فدایت
شب میلادت ای ساقیّ حیدر
منم محتاج یک لحظه دعایت