ابریست دلم که رو به ماه آوردهاست
رو سوی تو با روی سیاه آوردهاست
ای ضامن عشق ! ضامن آهو ! آه
گرگی به نگاهتان پناه آوردهاست
و اینک در آخرین روز از ماه صفر در عزای هشتمین امام خوبی ها,ضامن آهو,امام غریب,امام رئوف,حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به سوگ می نشینیم:
ای امام رئوف,مدتیست که دلم آکنده عشق شماست ولی هنوز اذن حضورم نداده اید,شاید بدی ها در روزهایم زیاد خودنمایی کرده اند ولی آقا جان هنوز کنج این دل گوشه ای عشق شما زندانی شده و ستون های زندان جسم را به لرزه درآورده است.
آقا جان می شود روزی که دیگر روحم اسیر جسم نیست و از این زندان به سوی پروردگار مهربان خویش پر می کشد دستانم را بگیرید؟
آیا می شود؟
آقا جان یا علی بن موسی الرضا شاید به اندازه آهوی ضمانت شده از سوی شما ارزشی نداشته باشم ولی محتاجم به یک گوشه از نگاهتان در لحظه بی کسی ها(الهی آمین)
کنار سفره ی تو جا برای ماها نیست؟
مگر پناه دلی که شکسته اینجا نیست!
یقین قلبی ام اینجا مرا کشانده فقط
نگو که در حرم آقا برای من جا نیست
همین ورودی باب الجواد(ع) ما را بس
گدایی درِ تو غیر این که زیبا نیست
کبوتر حرمت هم دمش شفا بخش است
برای زنده دلی حاجتی به عیسی نیست
تو مهربانی بی وقفه داری ای آقا
نشد شبی که ببینم درِ حرم وا نیست
کسی که آمد و قبر تو را زیارت کرد
دلش خوش است که بعد از وفات تنها نیست
میان کفشداری حرم صفایی است
که در عبادت یکشنبه ی کلیسا نیست
به جذر و مد نگاه تو شاد وِ آرامم
دلم بدون پناهت همیشه طوفانیست
می روم بر درگه شاه کرم زاری کنم
می روم بهر دل دیوانه ام کاری کنم
چون گدایان می روم بی چیز و بی کس بر درش
گوشه ی چشمی گر اندازد جهانداری کنم
امام عزیزم! آمده ام مثل همیشه برای وعده هایی که داده ای؛ اما این بار آمده ام ، نه فقط برای هزار حج و هزار عمره مقبولی که هنوز هم نه استطاعت رفتنش را دارم و نه لیاقت مقبول بودنش را.
آمده ام نه فقط برای اینکه به خوابم بیایی و مثلا بگویی فلان حاجت و فلان آرزویت را برآوردم.
حتی نیامده ام فقط برای گرفتن بهشتی که ضمانت کرده ای یا رهایی از آتشی که خودم به پا کرده ام. برای همه اینها آمده ام اما نه فقط همین. این بار آمده ام که خواهش کنم به آن وعده بزرگتر وفا کنی. غسل طهارت کرده ام و آمده ام تا کمکم کنی « دوباره متولد شوم »، پاک و سبک شوم، مثل روزی که از مادر زاده شدم.
سـیب غـزلم رسـیده می شد
بـا نام رضـا سـیاهـه ی دل
با معجزه ای سپیده می شد
بـا اذن دخـول مهبط عشق
هر چیز ندیده دیده می شد
آهـوی اسـیر اشـک هایم
از کنج نظر رهیده می شد
بـر حبل مـتین دسـت هایت
معماری دل تنیده می شد
یا اینکه کشان کشان به سویت
پـیشـانی مـا کشـیده می شـد
امام رضا(ع):
یاری کردن ناتوان بهتر از صدقه دادن است.
بی اعتنایی به دارایی مردم بهتر از بذل و بخشش است.
.........................................................................
فرازهایی از مناجات امام رئوف
بارالها!
در پیشگاه تو ایستاده ام،
و دست هایم را
بسوى تو بلند کرده ام،
آگاهم که در بندگى ات کوتاهى نموده و در فرمانبرى ات سستى
کرده ام،
اگر راه حیا را مى پیمودم از خواستن و دعا کردن مى ترسیدم...
ولى …
پروردگارم!
آن گاه که شنیدم گناهکاران را به درگاهت فرا مى خوانى ،
و آنان را
به بخشش نیکو و ثواب وعده مى دهى ،
... براى پیروى ندایت آمدم،
و به مهربانى
هاى مهربانترین مهربانان پناه آوردم.
و به وسیله پیامبرت که او را بر اهل طاعتت
برترى داده، و اجابت و شفاعت را به او بخشیدى ،
و به وسیله برترین زن،
و به
فرزندانش، که پیشوایان و جانشینان اویند،
و به تمامى فرشتگانى که به وسیله اینان
به تو روى مى کنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را که خاصان درگاه تواند، وسیله قرار
مى دهند، به تو روى مى آورم.
... پس بر ایشان درود فرست،
و مرا از دلهره
ملاقاتت درامان دار،
و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده،