مهدی جان(ع):من عطر تو را بهتر از سیب ها و یاس ها می شناسم قول می دهم که از تمام آبشارها
زیباتر نامت را زمزمه کنم. کاش بتوانم زودتر از هر چشم دیگری، تو را ببینم! من ابر
شده ام تا بر غبار آینه ها و پنجره ها، یک عمر ببارم؛ اما تو هنوز نمی خواهی با ماه
بیرون بیایی.............................................................................
گفتم شبی به مهدی«عج»، اذن نگاه خواهم
گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم
................................................................................
تقصیر من است، اینکه کم می آیی
هر وقت شدم اسیر غم می آیی
این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
آدم بشوم سه شنبه هم می آیی

بختت نه سپید است و نصیبت نه سیاهی
محکوم به مرگی چه بخواهی چه نخواهی
کو عشق که ما را برساند به رسیدن
کو تیغ که ما را برهاند ز تباهی
آبی به شهیدان عطشناک ندادیم
مردند لب شط فرات آن همه ماهی
ای کشته ترحّم کن و ای تشنه تبسّم
ای ناله شهادت شو و ای گریه گواهی
سنگم بزن ای دوست، دلم میکده اوست
ما را بشکن آینه ی ماست الهی
آن سوتر از این غمکده دریای وصالی ست
عاشق شو و فارغ شو و سالک شو و راهی
درویشی ما سلطنت ماست، اگرچه!
دنیاست گدایی که رسیده ست به شاهی

سلام.زیبا بود.شما با افتخار لینک شدید.منتظر حضور گرمتان هستم.با تشکر
ای منتظر غمگین نباش...
قدری تحمل بیشتر...
گردی به پا شد در افق...
گویی سواری می رسد...
...