" یَاایّهَا الرَّسولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْک
مِن رَّبِّک وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ
یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِى الْقَوْمَ
الْکَافِرِینَ"یعنی:«ای پیامبر! آن چه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده (به مردم) برسان.
اگر این کار را نکنی، رسالت الهی را به انجام نرسانده ای و خداوند از مردم نگاهت
خواهد داشت.( آیه67 سوره مائده)
" الْیَوْمَ یَئِسَ الََّذِینَ کَفَرُوا مِن
دِینِکُمْ فَلا تخْشوْهُمْ وَ اخْشوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْت لَکُمْ دِینَکُمْ وَ
أَتمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتى وَ رَضِیتُ لَکُمُ الاسلَامَ دِیناً
"(سوره مائده آیه3) یعنی :امروز کافران از دین شما مأیوس شدند. پس از آنان نهراسید و از من
(پروردگار) بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام
داشتم و اسلام را به عنوان دینتان پسندیدم.
رسول خدا(ص): إِنِّى تارِکٌ فیکُمُ الثِّقلَینِ ، ما إِن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا ؛
کِتابَ اللّه ِ وعِترَتى أهلَ بَیتى ؛ فَإِنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتَّى یَرِدا
عَلَىَّ الحَوضَ . من دو چیز گران بها در میان شما به جا مى گذارم . بدانید
که اگر به آن دو چنگ بزنید ، هرگز گم راه نمى شوید : کتاب خدا و عترتم، همان
خاندانم و این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در قیامت به من ملحق شوند.

من بهتر از سیب ها و یاس ها تو را می شناسم؛ چنانکه غدیر تو را می شناسد. برکه، دو
زانو در مقابل تو آینه می شود. باد، گیسوی صحرا را شانه می زند. صدای گرامی پیامبر
صلی الله علیه و آله را بادها تا دل دورترین کوه ها می برد؛ «مَن کُنْتُ مَولاهُ
فَهذا عَلیٌّ مَولاهُ» صدا، عطر امامت توست که جهان می شنود. برکه سوگند می خورد به
امامت تو. همه رودها می آیند تا با دریای امامت تو پیوند بخورند. همه اقیانوس ها،
غبطه می خورند به برکه ای که با دستان امامت تو وضو می کند.
امروز، بادها نامت را دهان به دهان منتشر خواهند کرد. امروز، آفتاب بر سایه بلند تو
سجده خواهد کرد. عطر تو در نسیم خواهد آمیخت و گیسوی درختان را شانه خواهد کرد. حتم
دارم که امروز همه درختان، از عطر محبوبه های شب لبریز خواهند شد. امروز، همه ی شب
بوها با رودها منتشر می شوند. رودها بغل بغل سیب سرخ می آورند و ماه، لبریز شکوفه
های گیلاس خواهد شد. امروز آغاز امامت توست، با امامت تو زندگی آغاز می شود.
غدیر، فقط آبگیری خشک نیست؛ غدیر، جغرافیای تنهایی علی و فاطمه است.
غدیر، خاطره تشیع است که نیمه شب ها و سحرگاهان، ذکر نام علی و فرزندانش را
تداعی می کند.
جلوه گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر ریخت از خم ولایت مى به مینا
در غدیر
رودها با یکدگر پیوست کمکم سیل شد موج مى زد سیل مردم مثل دریا
در غدیر
هدیه جبریل بود الیوم اکملت لکم وحى آمد در مبارک باد
مولى در غدیر
با وجود فیض اتممت علیکم نعمتى از نزول وحى غوغا بود غوغا
در غدیر
بر سر دست نبى هر کس على را دید گفت آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در
غدیر
بر لبش گل واژه من کنت مولا تا نشست گلبن پاک ولایت شد شکوفا در
غدیر
برکه خورشید در تاریخ نامى آشناست شیعه جوشیده ست از آن
تاریخ آنجا در غدیر
گر چه در آن لحظه شیرین کسى باور نداشت مى توان انکار دریا کرد حتى
در غدیر
باغبان وحى مى دانست از روز نخست عمر کوتاهیست در لبخند گل
ها در غدیر
دیده ها در حسرت یک قطره از آن چشمه ماند این زلال معرفت خشکید آیا
در غدیر ؟
دل درون سینه ها در تاب و تب بود اى دریغ کس نمى داند چه حالى
داشت زهرا در غدیر

موفق باشید دوستای خوبم